Wp Header Logo 2203.png

میرحسن ولوی-پژوهشگر تاریخ: ماجرای ملی‌شدن نفت ایران یکی از مهم‌ترین رویدادهای تاریخ معاصر ایران است که اثرات عمیقی بر سیاست، اقتصاد و جامعه ایران گذاشته است. رویداد ملی‌شدن نفت نه‌تنها به تغییر ساختار اقتصادی ایران منجر‌، بلکه به عنوان نمادی از مبارزه برای استقلال ایران در برابر استعمار خارجی شناخته شد.

 

قرارداد دارسی و سلطه انگلیس بر نفت ایران

 

در سال 1901 میلادی برابر با 1280 خورشیدی، شخصی به نام «ویلیام ناکس دارسی» با همراهی وزیر مختار انگلیس در ایران، «سِر آرتور هاردینگ» و یک ارمنی گرجستانی به نام «آنتوان کتابچی»، موفق به انعقاد قرارداد امتیاز اکتشاف نفت در جنوب ایران شد. طرف ایرانی قرارداد، شخص مظفرالدین شاه و وزیر اعظم او یعنی اتابک بود. در سال ۱۹۰۸ میلادی (۱۲۸۷ خورشید)، پس از سال‌ها تلاش، نخستین چاه نفتی ایران در مسجدسلیمان فوران کرد و این کشف، نقطه عطفی در تاریخ نفت ایران و باعث ورود گسترده انگلیسی‌ها به صنعت نفت کشور شد. در پی این رخدادها، شرکت نفت ایران و انگلیس در سال 1909 میلادی با نام: (Anglo-Persian Oil Company (APOC‌ تأسیس شد که بعدها به شرکت بریتیش پترولیوم (BP) تغییر نام یافت.1

 

نارضایتی ایرانی‌ها از منافع نفتی و قرارداد ۱۹۳۳

 

برای رفع مشکلات میان ایران و انگلیس بر سر منافع نفتی، سفیر انگلیس در تهران با رضاشاه دیدار کرد و طی آن مقرر شد قرارداد نفتی دارسی برای انطباق با شرایط نوین و رعایت منافع طرفین مورد بررسی مجدد قرار گیرد. اما نظرات انگلیسی‌ها مورد قبول هیئت ایرانی و رضاشاه واقع نشد و در نتیجه در جلسه‌ای که با حضور هیئت دولت تشکیل شده بود، رضاشاه از فرط عصبانیت پرونده قرارداد را در بخاری انداخت و آن را سوزاند. از پی این اقدام، دولت ایران به دستور رضا‌شاه به طرف انگلیسی اعلام کرد که قرارداد دارسی از تاریخ 6 آذر 1311 به صورت یک‌طرفه لغو می‌شود.2

 

«امتیازنامه دارسى را شاه ملغى کرد، جشن در تمام ایران گرفته شده. سعید‌الممالک بعد از شام آمد گفت بدون مقدمه رقعه‌‌اى وزیر مالیه به اداره نفط نوشته که دولت امتیاز را ملغى کرد. لکن موافق است که امتیازنامه جدید بسته شود».3

 

اما قضیه به اینجا ختم نشد و ایران مجبور شد مجددا به پای میز مذاکره بازگردد و قرارداد جدیدی را در 29 مِی‌ 1933 برابر با 8 خرداد 1312 خورشیدی به مدت 60 سال امضا کند. در این قرارداد گرچه منافع بیشتری برای طرف ایرانی لحاظ شده بود، اما منافع عمده کماکان به‌نفع انگلیسی‌ها بود و آن هم با قراردادی که مدت آن تا آذر 1372 خورشیدی یعنی تا سال 1993 میلادی افزایش یافته بود.4

 

جنبش ملی‌شدن نفت و تصویب آن توسط مجلس شورای ملی و مجلس سنا

 

پس از پایان جنگ جهانی دوم و اشغال ایران توسط متفقین و برکناری رضا‌شاه و بر سر کار آمدن محمدرضا‌شاه، فضای سیاسی ایران برای دموکراسی و مبارزه با استعمار خارجی آماده‌تر شده بود. در این شرایط، دکتر محمد مصدق و یاران ملی‌گرای او در سال 1328 اقدام به تأسیس جبهه ملی کردند. متعاقب این رویداد کمیسیون نفت مجلس به رهبری دکتر مصدق، طرحی برای ملی‌کردن صنعت نفت ایران ارائه کردند که با استقبال گسترده مواجه‌ و به‌سرعت تبدیل به جنبش ملی نفت شد.5 دکتر محمد مصدق تجربه چندین دوره وزارت و نمایندگی مجلس شورای ملی را در کارنامه خود داشت و از رجال سیاسی و ملی ایران به شمار می‌رفت که طعم تلخ تبعید و زندان دوران رضا‌شاهی را نیز چشیده بود.

 

مجلس شورای ملی در ۲۴ اسفند ۱۳۲۹ بدون رأی مخالف و به اتفاق آرا، طی ماده‌واحده‌ای پیشنهاد کمیسیون نفت را که توسط دکتر مصدق و یاران او در مجلس تهیه شده بود، تصویب کرد. متعاقب آن مجلس سنا نیز در 29 اسفند 1329 رأی مجلس شورای ملی را مورد تأیید قرار داد و طرح یادشده به امضای شاه نیز رسانده شد تا صورت قانونی پیدا کند. بنابراین روز 29 اسفند 1329 در تقویم ایران به نام روز ملی‌شدن نفت ماندگار شد.6

 

گذشته از نمایندگان مجلس که در تأیید و پیگیری ملی‌شدن نفت ایران سخن می‌گفتند، جریانات و طیف مذهبی نیز به رهبری آیت‌الله کاشانی و برخی از مراجع شیعه مانند آیت‌الله صدر، آیت‌الله حجت و آیت‌الله فیض نیز طرح ملی‌کردن نفت را ستودند و از آن پشتیبانی کردند.7

 

در این میان دولت سپهبد رزم‌آرا که از 6 تیر 1329 بر سر کار آمده بود، در پی زمینه‌سازی برای تصویب لایحه گس‌–‌گلشائیان توسط مجلس بود تا با حمایت انگلیسی‌ها مسائل و مشکلات نفتی میان ایران و بریتانیا را حل کند، اما مجلس آن لایحه را به دلیل عدم تأمین منافع جدی ایران مردود دانست.8 سرانجام سپهبد رزم‌آرا در 16 اسفند 1329 در مسجد شاه به ضرب چند گلوله توسط خلیل طهماسبی که از اعضای فدائیان اسلام بود، ترور و کشته شد.9 کار دولت حسین علا که پس از رزم‌آرا بر سر کار آمده بود، به درازا نکشید و با عمری کمتر از دو ماه، کنار رفت.

 

نخست‌وزیری دکتر مصدق و اقدام برای ملی‌کردن نفت

 

مجلس شورای ملی در تاریخ 7 اردیبهشت 1330 خورشیدی، به نخست‌وزیری دکتر محمد مصدق اظهار تمایل کرد و او نخستین کابینه خود را در 13 اردیبهشت 1330 تشکیل داد. دکتر مصدق با پشتیبانی بسیاری از آحاد مردم و رجال سیاسی و مذهبی برنامه اجرائی‌کردن «طرح ملی‌شدن صنعت نفت ایران» را در پیش گرفت. در تاریخ 29 خرداد 1330 به دستور دکتر مصدق خلع ید از شرکت نفت ایران و انگلیس انجام شد و پرچم ایران با حضور هزاران نفر از مردم جنوب کشور که با شور و اشتیاق از هئیت ایرانی استقبال می‌کردند، بر فراز پالایشگاه آبادان به اهتزاز درآمد. هیئت نمایندگی ایران برای تصدی امور نفتی از سوی نخست‌وزیر معرفی و ایرانی‌ها برای نخستین بار سکان‌دار صنعت نفت خود شدند. خلع ید از انگلیسی‌ها باعث اتحاد هرچه بیشتر میان نیروهای ملی و مذهبی شد که تجلی آن در پیوند میان دکتر مصدق و آیت‌الله کاشانی نمودار بود.

 

بحران اقتصادی و سیاسی

 

کارشکنی‌های پی‌درپی انگلیسی‌ها منجر به تحریم‌های نفتی و اقتصادی ایران شد و عرصه را بر معاش مردم تنگ کرد. دکتر مصدق با اتخاذ سیاست‌های قاطع، سعی کرد با فشارهای خارجی به مقابله برخیزد و در عین حال از فشار تدریجی مخالفان داخلی مانند دربار، ارتش و برخی از احزاب سیاسی بکاهد. او برای پیشبرد برنامه‌های خود نیاز به اختیارات بیشتری داشت، از این رو درصدد برآمد قدرت نظامی کشور را در دست بگیرد اما با مخالفت شاه مواجه شد و کار به استعفای نخست‌وزیر کشید.

 

مصدق پس از 15 ماه نخست‌وزیری در 28 تیر 1331 از سمت خود کناره‌گیری کرد. پس از او با تأیید شاه، قوام‌السلطنه به نخست‌وزیری رسید اما دولت مستعجل او به علت مخالفت‌های عظیم و گسترده نیروهای مذهبی و ملی دوام نیاورد و پس از پنج روز مستعفی شد. حمایت یکپارچه رجال سیاسی و مذهبی و به تبع آن هواداری مردم از دکتر مصدق او را با تأیید شاه و مجلس بر سر کار برگرداند و دور دوم نخست‌وزیری او پس از واقعه 30 تیر سال 1331 رقم خورد. دکتر مصدق در شرایطی دولت دوم خود را تشکیل داد که دادگاه لاهه برخلاف تصور بریتانیا که انتظار داشت این نهادها به‌نفع آنها رأی دهند، در ۳۱ تیر 1331 نتیجه را به سود ایران اعلام کرد و این پیروزی دیگری شد برای دولت ملی دکتر مصدق.10

 

کودتای ۲۸ مرداد و سقوط مصدق

 

تغییر و تحول در کشورهای بریتانیا و آمریکا که در واقع بر روی کار آمدن جریان‌های تندرو بود، شرایط را برای ایران و دولت ملی دکتر مصدق بسی دشوار کرد. در بریتانیا دولت راست‌گرا به رهبری وینستون چرچیل بر مسند نشست و در آمریکا دولت جمهوری‌خواه به رهبری آیزنهاور مستقر شد. چرچیل و آیزنهاور دریافتند که برای برکناری دولت مصدق راهی جز انجام کودتا ندارند، از این رو به طور کاملا پنهانی به طرح بررسی کودتای نظامی بر علیه دولت مصدق پرداختند تا او را با کمک عوامل داخلی از سر راه بردارند.

 

رهبری عملیات کودتا به مأمور ویژه سازمان سیا یعنی «کرمیت روزولت» سپرده شد. او چندین بار میان ایران و انگلیس و آمریکا در رفت‌وآمد بود تا سرانجام عملیاتی با نام انگلیسی «چکمه» و نام آمریکایی «تی‌پی‌آژاکس» را در دفتر وزیر خارجه آمریکا یعنی «جان فاستر دالس» به تصویب نهایی رساندند. سازمان سیا و MI6 به اتفاق هم و با کمک عوامل داخلی خود در ایران، مانند فضل‌الله زاهدی، اردشیر زاهدی، برادران رشیدیان و شخص شاه، طرح سرنگونی را قدم به قدم پیش بردند. هدف اصلی عملیات کودتا و سرنگونی مصدق، بازگرداندن قدرت و نفوذ بریتانیا بر منافع نفتی ایران از یک سو و بازشدن فضای کافی برای حضور شرکت‌های نفتی آمریکایی در ایران از سوی دیگر بود. این طرح به شرطی موفق می‌شد که عوامل داخلی و خارجی در یک چیز اجماع داشته باشند و آن بازگشت و تثبیت قدرت شاه در ایران بود. در این میان طبیعی بود که غربی‌ها برای پنهان‌کاری، شرکت خود در عملیات منجر به سرنگونی دولت ملی را برای جلوگیری از گسترش و نفوذ شوروی و کمونیسم جلوه دهند.

 

پیامدهای کودتای 28 مرداد

 

کودتای ۲۸ مرداد و سقوط مصدق تأثیرات عمیقی بر سیاست و جامعه ایران گذاشت. این رویداد باعث شد‌ بسیاری از ایرانیان به ایالات متحده و بریتانیا به عنوان قدرت‌های استعمارگر نگاه کنند که این نگرش تا به امروز همچنان ادامه دارد. سقوط مصدق نه‌تنها برای ایران و منافع ملی یک شکست تلقی می‌شد، که برای همه جنبش‌های دموکراتیک و ملی‌گرایانه در سراسر جهان برای دستیابی به منافع خود در تلاش بودند. از این رو کودتای ایران به‌زودی تبدیل به الگویی شد تا آمریکا در سایر کشورها نیز دست به کودتاهای مشابهی بزند؛ از جمله در گواتمالا (1954)، کنگو (1960)، برزیل (1964)، اندونزی (1965) و شیلی (1973). تمامی کودتاهای یادشده بدون استثنا ‌علیه جریان‌های ملی‌گرای داخلی کشورها انجام شدند تا منافع اقتصادی و سیاسی غرب و آمریکا به انحای مختلف حفظ شوند.11

 

پی‌نوشت‌ها:

1- نام کمپانی ابتدا Anglo-Persian Oil Company با سرنام APOC بود که بعدها به دستور رضا‌شاه چون از عنوان پرشیا نمی‌بایست استفاده شود، بنابراین نام کمپانی تبدیل به Anglo-Iranian Oil Company با سرنام AIOC شد. نک. نفت از آغاز تا به امروز، انتشارات وزارت نفت، تهران 1364.

2- برای آگاهی بیشتر نک. زندگی طوفانی، سیدحسن تقی‌زاده صص 189 – 215 و نیز نک. تاریخ تحولات اجتماعی ایران، از صفویه تا سال‌های پس از انقلاب اسلامی، جان فوران، صص 382 – 383.

3- روزنامه خاطرات عین‌‌السلطنه، ج‌ 10، ص 7754.

4- سیدحسن تقی‌زاده در کتاب خاطرات خود می‌نویسد که از این قرارداد و کوتاه‌آمدن ناگهانی رضا‌شاه بسیار ناراحت بوده است: «من چون خیلی خیلی ناراحت بودم پیش خود می‌گفتم یک روزی از دست رضا‌شاه از ایران می‌روم و دیگر برنمی‌گردم…». زندگی طوفانی، سیدحسن تقی‌زاده ص 209.

5- پیش از این برخی از نمایندگان سخن از ملی‌کردن نفت به میان آورده بودند اما هرگز صورت طرح و لایحه نداشته است. نک. جنبش ملی‌شدن صنعت نفت ایران، غلامرضا نجاتی، ص 115.

6- روز ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ خورشیدی، همان‌گونه که در پیش از انقلاب اسلامی در تقویم رسمی روز ملی‌شدن نفت ایران تلقی می‌شد، پس از انقلاب نیز کماکان در تقویم رسمی مورد تکریم و تعطیل عمومی است.

7- نک. جنبش ملی‌شدن صنعت نفت ایران، غلامرضا نجاتی، ص 115.

8- پس از آنکه محمدساعد مراغه‌ای به نخست‌وزیری رسید، وزیر دارایی کابینه او، ‌«عباسقلی گلشائیان»، برای مذاکرات نفت برگزیده شد. نام قرارداد الحاقی گس–گلشائیان از نام مذاکره‌کنندگان طرفین یعنی سِر نویل گَس (از مقامات شرکت نفت انگلیس و ایران) و عباسقلی گلشائیان (وزیر دارایی ایران) گرفته شده بود. این قرارداد در تاریخ ۲۶ تیر ۱۳۲۸ بین دولت ایران و شرکت نفت ایران و انگلیس به عنوان ضمیمه قرارداد ۱۹۳۳ امضا شد. نک. کتاب سفید (تاریخچه و متن قراردادهای مربوط به نفت ایران)، شرکت ملی نفت ایران، اسفند ۱۳۴۴.

9- در 16 مرداد 1331 نمایندگان مجلس به ریاست آیت‌الله کاشانی، در اقدامی با قید سه‌فوریت حکم تبرئه خلیل طهماسبی را صادر کردند. نک. روزشمار تاریخ ایران، باقر عاقلی، ج 1، صص 471‌–‌472.

10- برخلاف امیدواری‌های دکتر مصدق به کمک آمریکایی‌ها در حل مشکلات، نه‌تنها از آنها کمکی نرسید، بلکه تمام‌قد در کنار انگلیسی‌ها ایستادند و رهبری کودتا را به دست گرفتند. روند قضایا در عمل طوری شد که دکتر مصدق تدریجا حمایت‌های داخلی را در میان نیروهای مذهبی و بخشی از نیروهای ملی از دست داد و چون در بین چندین جبهه مخالف محصور شد، زمینه‌های کودتا فراهم شد و کار به سرنگونی کشید.

11- کرمیت روزولت نقل می‌کند که پس از براندازی دولت مصدق، سازمان سیا پیشنهاد کرد‌ عملیات مشابهی در گواتمالا انجام دهم اما آن را نپذیرفتم. نک. خاطرات کرمیت روزولت، ص 253.

 

source

khazarnameh.ir

توسط khazarnameh.ir

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *