شقایق آسیایی: 22 آذر 1402 آخرین حضور من در استادیوم آزادی بود. پس در تغییرات مداوم و بازسازیهای استادیوم آزادی حضور نداشتم و دربی 105 فرصت مناسبی بود برای رونمایی از ورزشگاه آزادی با شکل جدید و تغییرات پس از بازسازی. در وهله اول اینکه حضور خانمها برای رسانهها عادیتر از فصل پیش شده و دیگر کمتر کسی را میبینی که دوربین به دست از زنها فیلم بگیرد یا با آنها مصاحبه کند. برای من صفهای ورودی طولانی آنها برای تماشای دربی جلب توجه میکرد.
از نقاشیهای متفاوت سر و صورت و رنگ رژ آبی و المانهای قرمز جالبی که بعضی از زنان هوادار به همراه داشتند که بگذریم، حضور پرتعداد مادرانی است که بچههای نوزاد یا خردسالشان را در آن هوای سرد و آن باد مثالزدنی استادیوم آزادی، داخل پتو همراه آورده بودند. توجهم به یکی از همین مادرها جلب شد، جلو رفتم و پرسیدم طرفدار چه تیمی است و از کجا آمده؟ او گفت: من استقلالیام و از مشهد آمدهام. هر سؤالی از فرزندش میکردم، هیچ حرفی نمیزد و فقط داشت مبهوت به شعارهای رفت و برگشتی هواداران سرخابی و بوق شیپورهای رنگی آنها نگاه میکرد. مادرش میگفت نمیتواند حرف بزند. از دیدن جو استادیوم شوکه شده است.
نکته جذاب این حضور مادران با بچههای کوچک خردسال این است که آن فشاری که سالها نمیگذاشت این زنان همپای مردان به استادیوم بیایند و تیم محبوبشان را تشویق کنند، حالا تبدیل شده به روش زندگی آنها که سرمای هوا، بچه کوچک و حتی راه دور باعث نمیشود که آنها خودشان را از حضور در ورزشگاه محروم کنند. بعد از فیلمبرداری و دیدن هیجان هواداران زن دربی، نوبت به ورود به جایگاه خبرنگاران رسید. از یک مسیر تودرتویی که اتفاقا خیلی شیک بود، از دالانهای پایین ورزشگاه عبور کردیم و از دل هواداران رد شدیم تا به جایگاه برسیم.
به نظر من لقمه دور سر چرخاندن بود، چراکه از درب الله و ورودی اصلی استادیوم تا جایگاه، مسیر نزدیکتر و سهلالوصولتری بود که حالا طولانیتر به نظر میرسید. سرانجام پس از این تجربه جدید رسیدیم به نکته بعدی؛ با ورود به جایگاه خبرنگاران، این جایگاه در ذوقمان خورد! جایگاه خبرنگاران بزرگتر و نورانیتر از قبل شده بود، ولی شیشههای قدی و بلندی میان هوادار و سروصدای استادیوم خبرنگاران حائل شده بود، انگار داخل یک آکواریوم باشی. البته مهندس سازنده درباره اعمال این تغییر گفت: علت این مسئله این بود که خبرنگارها به خاطر بازبودن شیشه جلوی جایگاه به سرمای هوا اعتراض داشتند!
سؤال اینجاست که چرا سیستم گرمایشی از کف در این بازسازی تعبیه نشده و به جای آن سوراخهایی روی شیشه برای ارتباط با بیرون قرار داده نشده است که در آن سکوت داخل جایگاه فقط صدای تخمهشکستن بعضی از حاضران به گوش نرسد. نکته عجیب بعدی که سازنده به آن توجهی نکرده، در محل قراردادن صندلی هواداران در ویآیپی بوده است که حتی لزومی به استعلام هم نداشت؛ با نگاه به ساخت قبلی و مقایسه اختلاف ارتفاع جایگاه هواداران و جایگاه خبرنگاران متوجه میشد که اگر هواداران ایستاده بازی را تماشا کنند، مشکلی برای دید خبرنگاران به وجود نمیآید. البته شاید اگر خود مهندس سازنده یا مهندس ناظر، تماشاگر فوتبال بودند، هم میتوانستند به این نتیجهگیری برسند.
ولی بهاینترتیب به خاطر همسطحی ردیفهای اول با ویآیپی هواداران و ایستادن آنها روی صندلیها، عملا سه ردیف اول جایگاه خبرنگاران، از میان سرهای هواداران چیزی از زمین نمیدیدند! از بدیها و حواشی دربی گفتیم، یک نکته مثبت هم به آن اضافه کنیم. حضور پرتعداد عکاسان زن ورزشی در کنار زمین و پشت دروازهها که تا سال پیش کاملا قدغن بود، اتفاقی مثبت و چشمنواز بود. اینکه آنها هم صندلیها را کنار کرنل چیدهاند و دارند روی شات دوربین میزنند، تصمیم درستی بود که سرانجام عملی شد.
بعد از بازی تغییر پارکینگ از درِ الله به پارکینگ ورودی زنان، باعث بینظمیهای زیادی شد، چراکه در هنگام خروج برای روزنامهنگاران سریعتر است که از درِ الله خارج شوند. نه اینکه در شلوغی، کل استادیوم را یک دور بزنند تا در خروج را پیدا کنند. نور بیرون آنقدر کم است که به زحمت میتوانی موقعیت مکانی خودت در استادیوم را پیدا کنی. خود من که بیشتر از 150، 160 بازی استادیوم رفتم، به خاطر این تغییرات مدتی طول کشید تا بتوانم پارکینگ را پیدا کنم و اگر نیروی انتظامی و مسئولان برگزاری نبودند، قطعا نمیتوانستم بهراحتی محل پارک ماشین را پیدا کنم. در پایان بازی هم مشخص است به خاطر باخت، استقلالیها مغموم ورزشگاه را ترک میکردند و پرسپولیسیها سرخوش از برد در دربی دوست نداشتند از استادیوم خارج شوند.
source